اشخاص

باهنر، محمد‌جواد

اکرم جعفرآبادی
26 دورہ

حجت‌الاسلام محمد‌جواد باهنر سومین نخست‌وزیر جمهوری اسلامی ایران بود که در 8 شهریور 1360 توسط منافقین به شهادت رسید.

محمد‌جواد باهنر در اسفند ۱۳۱۲ در کرمان به دنیا آمد؛ پدرش یک پیشه‌ور ساده بود.[1] در پنج سالگی خواندن و نوشتن و قرآن را در مکتب‌خانه آموخت.[2] در سال ۱۳2۳، به مدرسه معصومیه کرمان رفت و در کنار درس‌های رسمی مدارس، به فراگیری دروس دینی پرداخت.[3] در سال ۱۳۳۲، به قم رفت و یک سال بعد پس از گرفتن مدرک دیپلم، به دانشکده الهیات دانشگاه تهران رفت و ضمن تحصیل در دانشگاه، تحصیلات حوزوی را در قم ادامه داد و در سال 1337 مدرک کارشناسی گرفت.[4] در سال ۱۳۳۶ به همراه حجت‌الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی و چند تن دیگر نشریه مکتب تشیع را منتشر کردند؛ نشریه در پی تحول فکری و فرهنگی در حوزه علمیه قم بود و به دلیل استقبال طلاب و علما و حساسیت حکومت پهلوی پس از انتشار 7 شماره توقیف شد.[5] همچنین در این سالها علیه حکومت پهلوی سخنرانی‌هایی در شهرهای مختلف ایراد کرد.[6] در سال ۱۳۴۱ به تهران آمد و در این شهر سکونت کرد.[7] در سال ۱۳۴۲ کارشناسی ارشد امور تربیتی و سپس دکترای الهیات گرفت.[8]  قبل از خرداد 42 به همدان رفت. سخنرانی‌های وی منجر به دستگیری او شد و مدتی بعد آزاد شد. بعد از 12 محرّم 1342ش، به علت آن‌که تحت تعقیب بود، مخفیانه به تهران آمد و در 19/ 12/ 1342 به مناسبت سالگرد حادثۀ مدرسه فیضیه سخنرانی در مسجد جامع تهران علیه حکومت پهلوی ایراد نمود و پس از آن دستگیر و به چهار ماه حبس تأدیبی محکوم شد و به زندان قزل حصار منتقل گردید.[9]

محمدجواد باهنر در سال ۱۳۴۳ به پیشنهاد حجت‌الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی و با کمک محمدعلی رجایی و تعدادی از اعضای هیئت مؤتلفه و جمعی از تاجران متدین، مؤسسه خیریه «رفاه و تعاون» را بنیان گذاشت. این مؤسسه یک پوشش اجتماعی و خدماتی برای ارتباطات مخفی نیروهای مبارز علیه حکومت پهلوی بود.[10]

باهنر در سال ۱۳۴۴ با خانم زهرا عینکیان ازدواج کرد که حاصل آن دو دختر و دو پسر بود.[11] وی در سال ۱۳۴۷ به استخدام آموزش و پرورش درآمد و تألیف و تدوین کتاب‌های تعلیمات دینی مدارس را برعهده گرفت.[12] باهنر در سال ۱۳۵۰ به دلیل سخنانی علیه برگزاری جشن‌های 2500ساله شاهنشاهی ممنوع‌المنبر شد.

 تأسیس دفتر نشر فرهنگ اسلامی در سال 1352 با هدف چاپ و انتشار کتاب‌هایی با موضوع اسلام و فرهنگ اسلامی از جمله اقدامات فرهنگی اوست.[13] در سال ۱۳۵۴ از سوی آموزش و پروش به کنفرانس اخلاقی ـ آموزشی ژاپن رفت و یک ماه در این کشور ماند.[14]

در  سال ۱۳۵۶ در تهران تشکلی به نام جامعه روحانیت مبارز شکل گرفت و او جزو هسته مرکزی این جامعه بود.[15]

در آذر سال ۱۳۵۷ با تشکیل شورای انقلاب به دستور امام‌خمینی، در سمت منشی فعالیت می‌کرد و به عضویت کمیته اعتصابات درآمد[16] که از کمیته‌های شورای انقلاب بود و وظیفه آن تنظیم اعتصابات علیه پهلوی بود.

 در جریان اعتصاب کارگران صنعت نفت در سال 1357مشکلاتی برای تأمین سوخت مردم به وجود آمد و به دستور امام خمینی، هیئتی به جنوب کشور فرستاده شد و او جزو این هیئت بود.[17]

او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان نماینده شورای انقلاب در وزارت آموزش و پرورش در زمینه برنامه‌ریزی، تعلیم معلم و اصلاح کتاب‌های درسی فعالیت کرد.

یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با تشکیل حزب جمهوری اسلامی، عضو این حزب شد[18] و با تشکیل نهضت سوادآموزی در دی ۱۳۵۸[19] مسئولیت این نهاد را بر عهده گرفت.[20] با تشکیل مجلس خبرگان بررسی نهایی قانون اساسی درسال ۱۳۵۸[21] به عنوان نماینده مردم کرمان به این مجلس راه یافت.[22] او در سال ۱۳۵۹، به نمایندگی مردم تهران در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی درآمد و در کمیسیون آموزش و پرورش مجلس به فعالیت پرداخت.[23]

سال 1359 همزمان با درگیر شدن کشور در جنگ تحمیلی و محاصره آبادان و خرمشهر، وی از قبول مسئولیت وزارت آموزش و پرورش دولت بنی‌صدر امتناع کرد[24] و در آذر ۱۳۵۹ وزیر آموزش و پرورش کابینه محمدعلی رجایی شد.[25] پس از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیر ۱۳۶۰ و شهادت آیت‌الله بهشتی، باهنر دبیرکل حزب جمهوری اسلامی شد و تا هنگام شهادت در این سمت باقی ماند.[26] وی در ۱۴ مرداد ۱۳۶۰ به نخست‌وزیری در دوره ریاست جمهوری محمدعلی رجایی انتخاب شد.[27]

باهنر حمله عراق به ایران را ترس از اسلام‌گرایی مردم عراق می‌دانست.[28] همچنین وی بر این باور بود که جنگ تحمیلی ناشی از همدستی امپریالیسم و رژیم عراق در کنار توطئه‌های داخلی است.[29] درباره تداوم جنگ نیز گفته بود: «موضع ما با قطعیت ادامه جنگ است و این کوشش که برای تحمیل صلح صورت می‌گیرد قابل قبول نیست و حداقل شرط ما عقب‌نشینی کامل از کلیه مرزها باشد».[30]

محمد‌جواد باهنر در ۸ شهریور ۱۳۶۰ (۲۸ روز پس از انتصاب به نخست‌وزیری) در ۴۸ سالگی بر اثر انفجار بمبی در ساختمان نخست‌وزیری به همراه محمدعلی رجایی، رءیس جمهور و چند نفر از مقامات کشور به شهادت رسید. این اقدام تروریستی توسط سازمان مجاهدین خلق انجام شد.[31] در پی انتشار خبر بمب‌گذاری و شهادت رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر، مردم شهرهای مختلف ایران به خیابان‌ها ریخته و شعار مرگ بر آمریکا سر دادند.[32]

روز ۹ شهریور ۱۳۶۰ پیکر محمدجواد باهنر از مقابل مجلس شورای اسلامی و پس از سخنرانی آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای و حجت‌الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی و برخی نمایندگان و وزرا تشییع[33] و در قطعه هفتاد و دو تن بهشت زهرا (س) تهران به خاک سپرده شد[34] و تا ۱۳ شهریور  در کشور عزای عمومی اعلام شد.[35]برخی رهبران کشورها این بمب‌گذاری را محکوم کردند؛ به طور نمونه پرچم کشور هند به حالت نیمه برافراشته درآمد.[36]

پس از شهادت محمد‌علی رجایی و محمد‌جواد باهنر، در تقویم تاریخ ایران، روز ۸ شهریور روز مبارزه با تروریسم[37] و از ۲ تا ۸ شهریور هر سال نیز هفته دولت نامگذاری شد.[38]

دانشگاه کرمان به «دانشگاه شهید باهنر کرمان» تغییر نام یافت[39] و شهریور ۱۳۸0 «موزه شهید باهنر کرمان» که به صورت یک ساختمان قدیمی طراحی و حاوی لباس‌ها و آثار و نوشته‌ها و کتابهای مکتوب اوست، افتتاح شد.[40]

کتاب «گلستان در آتش»، روایت داستانی از زندگی شهید باهنراست[41] و سریال «راز ناتمام » با محوریت روایت زندگی وی ساخته شده است.[42] از جمله آثار منتشرشده وی، دین‌شناسی تطبیقی، دین و دانش، شناخت اسلام، و رابطه علم و دین است.[43]


[1]. ترکچی، فاطمه، شهید حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمد جواد باهنر به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۸، ص ۱۷.

[2]. همان.

[3]. همان، ص ۱۸.

[4]. همان، ص ۱۹و18.

[5]. همان، ص ۲۱و20 و22.

[6]. همان، ص ۴۲.

[7]. همان، ص ۳۰.

[8]. همان، ص ۲۰.

[9]. همان، ص ۵۹ و58 و 59؛  سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی، https://historydocuments.ir/index.php?page=post&id=

[10]. ترکچی، فاطمه، همان، ص ۲۴.

[11]. همان، ص ۲۰.

[12]. همان، ص۸۴.

[13]. همان، ص ۲۷ و 58.

[14]. همان، ص ۳۱.

[15]. همان، ص ۶۱.

[16]. همان، ص ۶۶-۶۳.

[17]. همان، ص ۲۹.

[18]. همان ، ص۶۹-۶6.

[19]. اهوازی، عبدالرزاق، امام خمینی به روایت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، تهران، عروج، ۱۳۸5، ص ۱۹۳.

[20]. ترکچی، فاطمه، همان، ص ۷۰.

[21]. اهوازی، عبدالرزاق، همان، ص ۱۰۹ و 108.

[22]. ترکچی، فاطمه، همان، ص ۷۰.

[23]. همان، ص70 و71.

[24]. بختیاری دانشور، داود، آن سوی شب، تهران، شاهد، 1386، چ دوم، تهران، ص75.

[25]. همان، ص ۷۴-۷۳.

[26]. همان، ص ۶۹.

[27]. همان، ص ۷۶-۷۵.

[28] .نعمتی زرگران، مرتضی، شهید دکتر محمدجواد باهنرـ مبارزات، مواضع و دیدگاه‌ها، بهار 1384، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 261.

[29] . همان، ص263

[30]. همان، ص 264.

[31]. هاشمی، یاسر، عبور از بحران، کارنامه و خاطرات 1360 (هاشمی رفسنجانی)، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، ص 259.

[32]. روزنامه اطلاعات، ش 16514، ص 1، دوشنبه، نهم شهریور1360.

[33]. هاشمی، یاسر، همان، ص 263.

[34]. روزنامه اطلاعات، ش ۱۶۵۱۵، ص2، سه‌شنبه، 10 شهریور ۱۳۶۰.

[35]. هاشمی، یاسر، همان، ص ۲۶۵.

[36]. روزنامه اطلاعات، ش ۱۶۵۱۵، ص نخست، شهریور ۱۳۶۰.

[37]. روزنامه جام جم، پنجشنبه 10شهریور 1401، ش 6298، ص2.

[38]. ماهنامه شاهد یاران، «یادمان شهید دکتر محمدجواد باهنر»، ش 111، ص 24.

[39]. خبرنامه دانشجویان ایران، ش ۴۰۰۲۵۹.

[40]. ماهنامه شاهد یاران، ش ۱۱۱، دی 1393، ص ۸۶.

[41]. حسن‌بیگی، ابراهیم، گلستان در آتش، تهران، سوره مهر، ۱۳۸۸.

[42]. روزنامه جام جم، ش ۶۱۳۶، ص ۶.

[43]. ترکچی، فاطمه، همان، ص ۳۶.