آثار

مقاومت

زینب احمدی
39 دورہ

فیلم سینمایی مقاومت به کارگردانی احمد نیک‌آذر در سال ۱۳۶۵ ساخته ‌شد و موضوع آن شکستن حصر آبادان توسط نیروهای ایران است.

کارگردان احمد نیک‌آذر، دستیار کارگردان محمدعلی سروش و محسن شایانفر، فیلمنامه‌نویس‌ها مجتبی متولی و حمید صفایی، مدیر فیلمبرداری فریدون ری‌پور، فیلمبردار حمید انگجی، دستیار فیلمبردار ابوالفضل عطاردی، سرپرست گویندگان سعید شرافت، صدا اسحاق خانزادی، تدوینگر عباس احمدی ‌مطلق، موسیقی متن احمدرضا مؤید محسنی، گریم روح‌الله مفیدی، طراح پوستر محمدرضا باطنی، سرپرست تولید حجت‌الله سیفی، تهیه‌کنندگان احمد نیک‌آذر و حجت‌الله سیفی، فیلمبردار تیتراژ اسدالله مجیدی و بازیگران هادی اسلامی، ایرج طهماسب، محمد امین، احمد عباسقلی، محمود جعفری، کریم اکبری‌ مبارکه، حسین ایری و ... هستند.

 این فیلم ۹۳ دقیقه‌ای محصول گروه سینمایی پیوند است که در ۱۷ شهریور ۱۳۶۶ در سینماهای آرام، اروپا، استقلال، شهر تماشا، شهر هنر، رنگین‌کمان، جام جم، آرش و ایران به اکران عمومی درآمد.[1]

با آغاز جنگ تحمیلی یک گروه داوطلب بسیجی قصد دارند به آبادان بروند تا در شکستن محاصره شهر سهیم باشند. جاده‌های اصلی منتهی به شهر در دست عراقی‌هاست. هواپیماهای شکاری عراقی‌ها شهرها و دیگر مواضع اطراف آبادان را بمباران می‌کنند. افسر فرمانده، انتقال داوطلب به آبادان را ناممکن می‌داند و آنها را به صبر و انتظار دعوت می‌کند. گروه قصد دارد به هر قیمت ممکن پس از پنج روز انتظار خود را به آبادان برساند و تصمیم می‌گیرد از راه دریا به آبادان برود. ناخدا زبیر تنها کسی است که برای بردن کمک‌های مردمی از راه دریا راهی آبادان است، اما لنج او گنجایش ۲۰ داوطلب جنگی با آذوقه و مهمات را ندارد. به پیشنهاد اکبر، یک وسیله یدکی به لنج اضافه می‌شود. در حین سفر، هفت نفری که سوار وسیله یدکی هستند با بریدن طناب از لنج جدا شده و در دریا ناپدید می‌شوند. از قضا موتور لنج نیز از کار افتاده و گروه موفق به یافتن گمشدگان نمی‌شوند. در نهایت با جانفشانی جاشو، لنج به راه‌ می‌افتد و گمشدگان پیدا می‌شوند و برادر یکی از سرنشینان یدک، جان خود را از دست می‌دهد.

به گفته منتقدین و تحلیلگران این فیلم برخلاف تم‌ها و محتواهای تکراری سینمای دفاع مقدس، موفق شده با دستمایه قرار دادن موضوعی تازه و زاویه دید تازه به مسأله جبهه و جنگ، از دام موضوعات تکراری یا بی‌مایه و گاه حادثه‌ای نجات یابد.

گفته می‌شود فیلم سینمایی مقاومت موفق است و مخاطب را کسل‌ نمی‌کند و کارگردان با تجربه فضای تازه در سینمای جنگ، گامی مثبت در این مسیر برداشته‌ است.

بیان فیلم در نیمه ابتدای آن ساده و بی‌تکلف دانسته شده، اما فیلم در کارگردانی و فیلمنامه‌نویسی آآااادارای ضعف‌ها و لکنت‌هایی است که باعث افت فیلم شده ‌است. موضوع فیلم به خودی خود با رها کردن و در نهایت گمشدن نیروها در دریا و حمله کوسه‌ها به آنها در کنار خطر تهدید دشمن خارجی و تشنگی و ضعف افراد، جالب، پر کشش، پر تعلیق و جذاب است. بیرون رفتن کارگردان از خاکریزهای جبهه و قرار دادن نیروهای جنگی در دل آب‌های دریا برای مخاطبِ تحریک‌‌ کننده و پر کشش است. در کنار این همه، لحن صادقانه و صفای باطنی فیلم توانسته حسِ فضا را به مخاطب القا کند.

برخی منتقدان معتقدند با وجود نکات مثبت، فیلم سینمایی مقاومت نتوانسته موفقیت کامل در حوزه سینمای جنگ داشته باشد، چرا که پرداختن به مسأله مهمی مانند جنگ، آن هم از زاویه دید پشت جبهه و نه خط مقدم و خاکریز، می‌توانست با رعایت بعضی از اصول که کارگردان نسبت به آن غفلت کرده قوی‌تر ظاهر شود. مثلاً شخصیت‌پردازی فیلم هم از ناحیه فیلمنامه‌نویس و هم از ناحیه فیلمساز ضعیف است. «فرید» به عنوان عکاس فیلم، شخصیت محوری فیلم است که نتوانسته به شخصیت تبدیل شود و با لباس‌های فرنگی و فرم و عینکِ ژیگولِ خود در حد تیپ ظاهر شده که این برای شخصیت محوری یک فیلم ایراد بزرگی است. در کنار آن، محمود جعفری در نقش فرید نیز نتوانسته شخصیت نقش را به درستی ایفا کند. مسأله دیگر تضاد شخصیتی دو برادر (فرید و فرهاد) است؛ ظاهراً قرار بود فرید با مرگ برادرش فرهاد متحول شود که نشد. شخصیت دانش‌آموز فیلم نیز شباهتی به دانش‌آموز ندارد و نتوانسته در کنار شخصیتِ معلمِ فیلم، در پیشبرد رویدادهای فیلم تأثیرگذار باشد و صرفاً جزئی‌ در کنار عناصر دیگر فیلم است. پرداخت‌های فیلم نیز ضعف دارد؛ از جمله در سکانسِ بی‌ هیجانِ باتلاق و جستجوی معلم، فیلمساز نتوانسته حسِ هیجان حاصله از درگیری انسان و طبیعت را به درستی به مخاطبش القا کند و قدرت تأثیرگذاری صحنه از بین رفته‌ است.

 دیگر ایرادات فیلم نداشتن لهجه محلیِ ناخدا زبیر، انفعال و عدم تنوع نقش در بازی هادی اسلامی دانسته شده که با توجه به تغییر فضا و شرایط همچنان بی‌تحرک و در یک حالت ظاهر شده ‌است. صحنه سیلی زدن ناخدا به دستیارش در کنار صحنه بعدی که ناخدا دستیار را نوازش می‌کند نیز نتوانسته به درستی ایفا شود و به دل مخاطب نمی‌نشیند.

کارشناسان معتقدند نیمه اول فیلم نسبت به نیمه دوم موفق‌تر است؛ در نیمه دوم و ورود به جزیره، فیلم به لحاظ ریتم و پرداخت افت می‌کند. صحنه به خواب رفتن دو نگهبان لنج و وسیله یدکی همزمان با هم، برای این که کارگردان صحنه غرق شدن یدک را رقم بزند نیز از ضعف منطق فیلمنامه برمی‌خیزد. جنس موسیقی فیلم نیز ربطی به فضای فیلم ندارد و نمی‌تواند حس و حال صحنه‌های حوادث فیلم را با فراز و فرود خود به مخاطب القا کند.[2]


[1] - بهارلو، عباس، فیلمشناخت ایران- فیلم‌شناسی سینمای ایران (1372-1358)، تهران، 1396، قطره، ص ۱۲۱.

[2] - ماهنامه فیلم، ش ۵۶، ص ۵۹.