گروهها، نهادها، سازمانها
فدائیان اسلام
اکرم عروجی
1166 بازدید
فدائیان اسلام، نام گروهی مردمی است که پس از شروع جنگ تحمیلی عراق برضد ایران تشکیل شد و در عملیاتهای متعددی از جمله «توکل» و «ثامنالائمه» حضور داشت.
فدائیان اسلام به فرماندهی سیدمجتبی هاشمی، در خرمشهر و آبادان از مهر 1359 تا آبان 1360 حضور داشتند. سابقه مبارزاتی سیدمجتبی هاشمی (1364-1319) به 15خرداد 1342 و فعالیتهایش در اعتراض به دستگیری و تبعید امام خمینی بازمیگردد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ضمن فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی منطقه 9 به همکاری با آیتالله صادق خلخالی در زمینه مبارزه با مواد مخدر نیز پرداخت و با شروع غائله کردستان در مرداد 1359 به همراه تعدادی از یارانش در پاکسازی آن منطقه از ضدانقلاب شرکت کرد.
او بلافاصله پس از آغاز جنگ تحمیلی، عازم جبهه شد و اولین نیروی نظامی نامنظم برای مقابله با دشمن در خرمشهر و بعد در آبادان را با نام فدائیان اسلام و با حکم آیتالله خلخالی تأسیس کرد. این گروه، از جمعیت فدائیان اسلام (1334-1324) که توسط سیدمجتبی نواب صفوی به راه افتاده بود، متمایز است.[1]
قدیمیترین سند درخصوص حضور فدائیان اسلام در جنگ، مربوط به تماسی با سرپرست فدائیان اسلام در منطقه سرپلذهاب در 11 مهر 1359 است.
سیدمجتبی هاشمی بلافاصله پس از بمباران فرودگاه مهرآباد در 31 شهریور 1359، با صد نفر از یارانش به اهواز رفت. حجتالاسلام ابوالحسن نوری، از مدافعان خرمشهر، به دیدارش با سیدمجتبی در اهواز اشاره کرده[2] و گفته که او از نوری خواسته تا آنها را با خود به خرمشهر ببرد، چراکه اتاق جنگ آنها را اعزام نمیکرد و نوری هم قبول میکند.
فدائیان اسلام با ورود به خرمشهر، اداره قسمتی از گمرک و پلیسراه خرمشهر را بر عهده گرفتند. در تجدید سازمان نیروهای اصلی مدافع شهر در 10 مهر 1359، مسئولیت محور صد دستگاه هم بر عهده تکاوران نیروی دریایی گذاشته شد تا با کمک فدائیان اسلام به دفاع از این محور بپردازند.[3]
با سقوط خرمشهر در 4 آبان 1359، فدائیان اسلام به آبادان رفتند و پس از استقرار در هتل کاروانسرا، در عملیاتها و شبیخونهای بسیاری شرکت کردند. همزمان برخی از فدائیان در منطقه غرب کشور هم حضور داشتند. عملیات چریکی فدائیان اسلام در مناطق ریجاب و دالاهو در 28 بهمن 1359 از جمله اقدامات این گروه در منطقه غرب است.[4]
با پیشروی ارتش عراق به سمت بهمنشیر با هدف تسلط بر قسمت شرقی رودخانه کارون و تصرف کامل آبادان و اطلاع نیروها از این موضوع، سپاه و گروه فدائیان اسلام در 18 آبان 1359 با نیروهای عراقی درگیر شده و آنها را تا چهارکیلومتری رودخانه بهمنشیر عقب راندند.[5]
شبیخون زدن یکی از اصول رزمی فدائیان اسلام بود، چراکه سیدمجتبی هاشمی اعتقاد داشت با حملههای مکرر، نباید به دشمن فرصت تجدید قوا داد.[6] البته برخی از شبیخونهای گروه فدائیان مثل عملیات دوقلوها (16 آذر 1359) بدون هماهنگی با فرماندهان انجام میشد و زمینه اختلاف بین فدائیان با فرماندهان را فراهم میکرد.[7]
فدائیان در عملیات آفندی توکل که در 20 دی 1359 انجام شد نیز حضور داشتند. این عملیات موفقیتآمیز نبود و سیدمجتبی هاشمی از ناحیه دست مجروح شد.
بهرغم آرامش نسبی جبهه خوزستان در بهمن و اسفند 1359، در تاریخهای 15، 18 و 22 اسفند از درگیریهای موفقیتآمیز فدائیان با نیروهای عراقی در بهمنشیر، جبهه ذوالفقاریه و آبادان صحبت شده است.[8]
در همین ایام تصمیم فرماندهان بر آن شد تا لشکر 77 پیاده مشهد فرماندهی منطقه جنوب را برعهده گیرد. این دستورالعمل در 28 اسفند 1359 ابلاغ و گروه فدائیان اسلام تحت کنترل این لشکر قرار گرفت. بر اساس گزارش لشکر، تعداد نیروهای فدائیان در کوی ذوالفقاری، آبادان و کوتشیخ خرمشهر، در 16 فروردین 1360، 560 نفر بوده است.[9]
اولین عملیات آفندی محدود این لشکر در 25 اردیبهشت 1360 در شمال بهمنشیر و میدان تیر آبادان انجام شد که گروه فدائیان اسلام نیز در آن حضور داشتند.
عملیات دارخوین در 21 خرداد 1360 انجام شد که در پی موفقیت آن، فدائیان اسلام که از جمله نیروهای شرکتکننده در این عملیات در منطقه فیاضیه و ذوالفقاریه بودند، کار نیروهای عراق را تمامشده تلقی کردند و بدون هماهنگی با لشکر، دست به شبیخونی وسیع زدند و موجب تلفات نیروهای خودی شدند.[10]
آخرین عملیات مهمی که فدائیان اسلام با نام و عنوان رسمی در آن حضور داشتند، عملیات ثامنالائمه است که در 5 مهر 1360 با هدف شکست حصر آبادان انجام شد. در پی موفقیت این عملیات، امام خمینی در پیامی از همه نیروهای شرکتکننده در این عملیات، از جمله فدائیان اسلام تشکر کردند.
از این زمان به بعد و به دلیل گسترش اختلاف بین گروه فدائیان اسلام با ارتش و سپاه مستقر در جبهه جنوب، به دلیل عملکرد ناهماهنگ فدائیان با آنها در فعالیتهایشان، دادگاه انقلاب اسلامی آبادان با صدور حکمی در 27 آبان 1360گروه فدائیان را مجبور به ترک آبادان کرد و ادامه فعالیتشان را غیر قانونی اعلام کرد و پرونده فعالیت آنها به طور کامل بسته شد.[11]
در پی صدور این حکم، مجتبی هاشمی به تهران بازگشت و پس از اینکه دو بار به صورت داوطلب به جبهه رفت، در اردیبهشت 1364 در تهران به دست منافقین به شهادت رسید.[12]
[1]. فکور، اصغر، آقا سیدمجتبی، تهران: شاهد، 1391، ص38-19.
[2]. درودیان، محمد، انصاری، مهدی، نخعی، هادی، خرمشهر در جنگ طولانی، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، چ دوم، 1377، ص292 و 293.
[3]. همان، ص262 و 263.
[4]. بهروزی، فرهاد، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ج6: گام بر بام میمک، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386، ص580.
[5]. شاهینراد، فرضالله، گردان 144 در نبرد آبادان، تهران: آجا، 1380، ص154 و 155.
[6]. فکور، اصغر، آقا سیدمجتبی، ص77.
[7]. لطفاللهزادگان، علیرضا، روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب یازدهم: هویزه، آخرین گامهای اشغالگر، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1380، ص384 و 385؛ فکور، اصغر، آقا سیدمجتبی، ص114 و 115.
[8]. پورداراب، سعید، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ج7: بر فراز رقابیه، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، ص233 و 276 و 324.
[9]. ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، ج3: اشغال خرمشهر و شکستن حصر آبادان، تهران: سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، 1373، ص219.
[10]. جاودانی، ابوالقاسم، سروری، روحالله، عملیات ثامنالائمه، ج1، تهران: عرشان، 1382، ص118.
[11]. بهروزی، فرهاد، کریمی، نبی، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ج15: فروغ فتح، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1388، ص257 و 258.
[12]. فکور، اصغر، آقا سیدمجتبی، ص16.